سهمی از عشق به قلم راضیه نعمتی
پارت یازده
زمان ارسال : ۳۶۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
طلعت خانم سرش را کمی پایین آورد و گفت:
ـ الآن میاد خدمتتون.
در این هنگام در یکی از اتاقها باز شد و سجاد از آن بیرون آمد. نگاه حورا چرخید و روی صورت سجاد که جای چند زخم کمرنگ روی آن به چشم میخورد، نشست و بیاختیار یاد آن روز شلوغ و ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
رزا
00پس کو پارت رایگان که اعلام کردین اینکه همون پارت قبلی